جدیدترین سریال شبکه خانگی «فیلم نت»، یعنی افعی تهران این روزها به شدت مورد توجه منتقدان و تماشاگران قرار گرفته است. سریال افعی تهران در 14 قسمت به زندگی کارگردانی میپردازد که بزرگترین دغدغهاش این است که قبل از 50 سالگی فیلم خود را بسازد و از طرفی درگیر یک قاتل سریالی به نام «افعی تهران» میشود.
نگاهی به سریال افعی تهران
کارگردان: سامان مقدم
نویسنده: پیمان معادی، پویا مهدوی زاده
بازیگران: پیمان معادی، سحر دولتشاهی، مریلا زارعی، پژمان جمشیدی، بهادر مالکی
افعی تهران دومین همکاری سامان مقدم و پیمان معادی بعد از 18 سال و فیلم «کافه ستاره» است که این دو سابقهی درخشانی در کارنامهی کاری خود دارند.
قصهی افعی تهران را میتوان به چهار بخش موازی و اصلی تقسیم کرد:
- دغدغههای آرمان بیانی (پیمان معادی) برای ساخت اولین فیلمش
- داستان یک قاتل زنجیرهای که به سراغ افراد کودک آزار میرود.
- قصهی آرمان و نگهداری از فرزندش بابک (با بازی درخشان ماهور نعمتی)
- قصهی جلسات تراپی آرمان و پرداخت به تروماهای دوران کودکی و تأثیر آن در بزرگسالی
البته در این میان خرده داستانهای جذابی مانند نحوهی تعامل بابک در مهدکودک، رفتار بابک با همسر سابقه خود الهه (آزاده صمدی)، عشق بابک به تراپیستش (سحر دولتشاهی)، کودکی آرمان و طلاق پدر و مادرش و… نیز روایت میشود که در کنار آن 4 جریان اصلی، بهصورت موازی پیش میروند و یک فیلمنامه کامل و دقیق را به نمایش میگذارد.
یکی از نکات بسیار مهم و جالب توجه در سریال افعی تهران پرداختن به مشکلات سیستم آموزشی کشور و مراجعه به درمانگر برای حل مشکلات روحی و روانی است. در واقع میتوان گفت که کمتر سریالی ساخته شده است که بهطور دقیق به ضعف آموزشی کشور و سیستم رواندرمانی بپردازد. البته پرداختن به سیستم آموزشی کشور و کتک زدن بچهها توسط معلمها در این سریال از طرف آموزش و پرورش بهشدت مورد انتقاد قرار گرفت و باعث ایجاد حاشیه برای این سریال جذاب و خوشساخت شد.
از طرفی دیگر پرداختن به رواندرمانی به شدت مورد توجه منتقدان و جامعهی روانشناسی قرار گرفت و بازتابهای مثبتی را دریافت کرد.
خط قرمزهای اتاق درمان؛ کارهایی که درمانگر در افعی تهران انجام نداد
درمانگران که به بررسی بیمارهای روانی میپردازند، هدفشان بهبود عزت نفش و کیفیت کلی زندگی مراجعانشان است. درمانگران با بخش زیادی از افراد جامعه مانند زوجها، خانوادهها و گروهها در تعامل هستند و هدف کلی آنها فراهم کردن محیطی امن برای بررسی احساسات و عادتها بد و اجرای استراتژی جدید برای تغییر پایدار آنها است.
با توجه به فضایی که برای درمانگر و مراجعهکننده ایجاد میشود، روابط درمانی گاهی اوقات میتواند گیجکننده باشد و مراجعین ممکن است بهطور کامل محدودیتها و انتظارات جلسات را درک نکنند. آنها ممکن است ندانند که خط قرمزهایشان چیست و چه زمینههای در این جلسات مجاز یا غیرمجاز است.
1. درمانگران نباید قانون رازداری را بشکنند مگر زمانی که مجبور باشند!
همهی درمانگران از نظر قانونی ملزم به حفظ رازداری برای مراجعان خود هستند. رازداری به این معنا است که درمانگر نمیتواند صحبتها، احساسات، نام مشتری، اطلاعات و… را با دیگران در میان بگذارد. در واقع تمام موارد درمانی بین درمانگر و مراجعهکننده باید محرمانه باقی بماند. با اینحال درمانگر در شرایط زیر اجازه دارد، این قانون را بشکند:
– افشای کودک آزاری یا سوءاستفاده و آزار سالمندان
– سوءاستفاده از کودکان و بزرگسالان
– احتمال خودکشی یا ارتکاب قتل از طرف مراجعهکننده
– احضار شدن توسط قاضی برای شهادت در دادگاه برای پیشرفت یک پرونده
شاید بهخاطر وجود همین خط قرمز است که دکتر مژگان مشتاق اطلاعات کاملی از وضعیت آرمان بیانی در اختیار پلیس قرار نمیدهد و باز هم بهخاطر کودک آزاری است که با آرمان همقدم میشود و به در این راه حق را به او میدهد.
2. درمانگران نباید مرزها را بشکنند
درمان موثر نیازمند مرزهای قوی، قابل اعتماد و حرفهای است. مرزها محدودیتهای فیزیکی و عاطفی بین درمانگر و مراجعهکننده را تعیین میکنند؛ زیرا مراجعهکننده بخشهای از خود را که از دیگران پنهان کرده است در اتاق درمان آشکار میسازد که میتواند به مراجعهکننده آسیب بزند.
در واقع مرزها برای محافظت از مراجعهکننده هستند و هدفشان کاهش خطر آسیب عاطفی و حذف روابط دوگانه است. حفظ این مرزها برعهده درمانگران است و باید تمام تلاش خود را انجام دهد که هرگز دوستی یا روابط عاشقانهای میان آنها شکل نگیرد. انواع مختلفی از مرزها وجود دارد که عبارتند از:
– زمان شروع و پایان دقیق برای هر جلسه
– دستورالعملهای خاص برای تعامل در بین جلسات
– قوانین مربوط به پرداخت و قرار ملاقاتهای از دست رفته
– دستورالعملهای مربوط به تماس فیزیکی مانند دست دادن، در آغوش گرفتن
– مشخص بودن هدف و انتظارات مربوط به خاتمه درمان
بههمین خاطر است که دکتر مژگان مشتاق به زمان همیشه اشاره میکند، با اینکه جذب شخصیت مرموز آرمان شده است از ایجاد یک روابط بسیار صمیمی در میانه راه صرفنظر میکند و سپس یک روابط درمانی حرفهای را پیش میگیرد و به درمان مشکلات الهه و آرمان میپردازد. همچنین هدف دکتر مشتاق در خاتمه درمان با موفقیت همراه است؛ آرمانی که به زندگی خانوادگی برمیگردد و از کاری که سالها به خاطر خشم و آسیبهای کودکی انجام میداده، دست میکشد.