سال 1997، دیپ بلو، ابرکامپیوتر ساختۀ IBM، بهترین شطرنجباز جهان، گری کاسپاروف را شکست داد. این اتفاق درک انسانها را از هوش مصنوعی تغییر داد. از آن اتفاق سالها میگذرد و کامپیوترها به سرعت در حال پیشرفت هستند. نرمافزار هوش مصنوعی آلفازیرو در سال 2018 توانست فقط با 9 ساعت تمرین، قهرمان شطرنج جهان، استاکفیش را شکست دهد که داستان آن را در ادامه توضیح خواهم داد. قطعاً مهمترین چالشی که در این دوران، با آن روبرو خواهیم شد، هوش مصنوعی است و باید به این سوال پاسخ دهیم که آیا انسانها میتوانند با استفاده از این ابزار قدرتمند، به آن آرمانشهری که در ذهن خود میپروراندند، برسند یا همانند فیلمهای هالیوودی با یک ویرانشهر مواجه خواهیم شد؟ در ادامه با ما همراه باشید تا با مهمترین بحث دورانمان آشنا شوید.
به مهمترین بحث دورانمان خوش آمدید
در انقلاب صنعتی، شاهد این موضوع بودهایم که ماشینها جایگزین عضلات ما شدند و نیروی کار جسمانی ما به آنها منتقل شد؛ اما در انقلاب هوش مصنوعی ماشینها به نقطهای رسیدند که میتوانند جایگزین ذهن ما شوند و به جای ما تصمیم بگیرند.
تواناییهای شناختی ما مثل تصمیمگیری، حل مسئله و یادگیری که ما را از دیگر موجودات متمایز میکند و ما را به گونهای تبدیل کرده است که توانستیم نسبت به موجودات دیگر برتری پیدا کنیم؛ اما این تواناییها اکنون توسط هوش مصنوعی در حال تهدید است و پیشرفتهای اخیر هوش مصنوعی در علوم مختلف نشان میدهد که هوش مصنوعی، توانایی این را دارد که در تصمیمگیریها بهتر از انسان عمل کند. بگذارید با یک مثال این موضوع را برایتان روشن کنم.
احتمالاً همۀ شما با اپلیکیشنهای مسیریاب آشنایی دارید یا حداقل یکبار از آنها استفاده کردهاید. اکنون فرض کنید میخواهید به جلسه مهمی برسید و باید به موقع در مکان جلسه حاضر شوید. سوار ماشین میشوید و به سمت محل مورد نظر رانندگی میکنید و در حین رانندگی به یک دوراهی بر میخورید که هردو مسیر به مکان جلسه راه دارند. الگوریتم هوش مصنوعی مسیریاب با توجه به اینکه دادههای ترافیکی و اطلاعات جغرافیایی را پردازش کرده است، به شما میگوید از مسیر سمت راست بروید چون بعد از پردازش دادهها به این نتیجه رسیده است که این مسیر خلوتتر است؛ اما شهودتان چیز دیگری میگوید؛ صدایی در دلتان میگوید مسیر سمت چپ شما را زودتر به مقصدتان میرساند.
بعد از چند بار گوش کردن به شهودتان و دیر رسیدن به جلسهها، متوجه میشوید که خیلی هم نمیتوانید به صدای دلتان اعتماد کنید و در دفعات بعدی به الگوریتم هوش مصنوعی مسیریاب گوش خواهید داد. چون شما نمیتوانید این حجم از دادهای ترافیکی و جغرافیایی را پردازش کنید!
بعد از شکست گری کاسپاروف در سال 1997 کامپیوترها با سرعت بالایی به پیشرفت خودشان ادامه دادند. امروزه انسانها در شطرنج حتی به هوش مصنوعی نزدیک هم نیستند و رقبای انسانی یکی پس از دیگری از میدان کنار رفتند؛ حتی کاسپاروف به شوخی گفته است: «اکثر بازیهای شطرنج نصب شده در گوشیها از دیپبلو قویتر است.»
نقطۀ عطف این ماجرا در سال 2018 رقم خورد؛ زمانی که گوگل از نرمافزار هوش مصنوعی آلفازیرو رونمایی کرد. آلفازیرو نرمافزار شطرنج نبود و اصلاً برای شطرنج بازی کردن طراحی نشده بود؛ آلفازیرو یک نرمافزار هوش مصنوعی بود که توانایی یادگیری بالایی داشت و میتوانست بازیهایی به غیر از شطرنج را هم یاد بگیرد.
اما برای او برنامهای چیدند که با قهرمان بلامنازع شطرنج جهان، نرمافزار استاکفیش مسابقه دهد. از سال 2014 به بعد استاکفیش در تمام تورنمنتهای جهانی شطرنج پیروز شده بود و رقیب بسیار قدری برای آلفازیرو به حساب میآمد و مورد عجیبتر اینکه استاکفیش میتوانست هفتاد میلیون موقعیت صفحۀ شطرنج را در ثانیه محاسبه کند اما آلفازیرو فقط هشت هزارتا. مثل این میماند که بخواهید با پراید، با ماشین فرمول یک مسابقه دهید.
آلفازیرو در روز مسابقه حتی نمیدانست چطور شطرنج بازی کند و به او 9 ساعت وقت دادند تا قوانین شطرنج را یاد بگیرد و با استاکفیش مسابقه دهد. آلفازیرو شبیهسازیهای شطرنج را در خودش ایجاد کرد و با آزمون و خطا کردن با خودش سعی میکرد شطرنج را یاد بگیرد و برای خودش استراتژی بچیند.
یک لحظه سناریو را فرض کنید. همین الان قوانین شطرنج را یاد بگیرید، 9 ساعت به شما وقت بدهند تمرین کنید و در گام بعدی با قهرمان شطرنج جهان مسابقه دهید!
اما در کمال ناباوری آلفازیرو، استاکفیش را با خاک یکسان کرد و از صد بازیای که این دو نرمافزار با هم انجام دادند، هیچ کدام را نباخت!
این اتفاق بسیاری از افراد را نگران کرد و آنها را به این فکر انداخت که اگر هوش مصنوعی از صحفات شطرنج به سمت اتاقهای تصمیمگیری بیایند، چه بلایی بر سر شغل آنها خواهد آمد؟
پیشرفت هوش مصنوعی در حوزههای مختلف
پیشرفت هوش مصنوعی فقط در حوزه شطرنج خلاصه نمیشود؛ هوش مصنوعی در حوزههای دیگر به سرعت در حال پیشرفت است. در پنج سال گذشته، هوش مصنوعی تقریباً در تمام حوزههای استاندارد خود، از جمله بینایی، تشخیص و تولید گفتار، پردازش زبان طبیعی (درک و تولید)، تولید تصویر و ویدئو، سیستمهای چندعاملی، برنامهریزی، تصمیمگیری، ادغام بینایی، کنترل حرکتی برای روباتیک، توسعه بازیها، تشخیص پزشکی، سیستمهای تدارکات، ماشینهای خودران، ترجمه زبان و کمکهای شخصی تعاملی پیشرفتهای عمدهای داشته است و این پیشرفتها نوید آیندهای شگفت انگیز را به ما میدهد.
هوش مصنوعی شمشیری دولبه است
در افسانههای یونان باستان زنی به نام پاندورا توسط خدای آتش آفریده شد. زئوس خدای خدایان به پاندورا دو هدیه داد؛ اولی حس کنجکاوی و دومی جعبهای مهر و موم شده. زئوس به پاندورا گفت: «آنچه که در این جعبه هست برای چشمان تو مناسب نیست» و او را از بازکردن جعبه منع کرد. روزها میگذشت و پاندورا با کنجکاوی به جعبه نگاه میکرد اما جعبه را باز نمیکرد؛ تا اینکه یک روز صبرش به سرآمد و نتوانست جلوی کنجکاوی خود را بگیرد و در جعبه را باز کرد. بعد از باز کردن جعبه موجودات پلیدی از آن جعبه به بیرون آمدند و وارد جهان شدند. پاندورا سعی کرد آن موجودات را به جعبه برگرداند اما دیگر کار از کار گذشته بود.
داستان پاندورا نمادی از حس کنجکاوی است که گاهی میتواند خطرناک باشد. کنجکاوی انسان در مورد هوش مصنوعی ممکن است مانند باز کردن جعبه پاندورا برای ما خطرآفرین باشد.
زمانی که از ایلان ماسک پرسیدند، به نظر شما مهمترین تهدیدات برای بشریت چیست، سریع پاسخ داد سه تهدید؛ یک جنگ هستهای، دو تغییرات اقلیمی و بعد، قبل اینکه سومی را بگوید کمی مکث کرد، پایین را نگاه کرد و در فکر فرو رفت. وقتی مصاحبهکننده از او پرسید: «سومی چیست؟» لبخندی زد و گفت: «امیدوارم کامپیوترها با ما مهربان باشند.»
با این اوصاف، هنوز نمیتوانیم با قطعیت به این سوال پاسخ دهیم که آیا هوش مصنوعی میتواند ما را به آن آرمانشهر دلخواهمان برساند؟ یا با یک ویرانشهر مواجه خواهیم شد؟