شاید یک ایده تا زمانی که در حد یک ایده است و در اتاق کنفرانس مطرح میشود عالی به نظر برسد اما وقتی از آن اتاق بیرون میآید و به مرحله اجرا میرسد هرگز مانند تصور اولیه نباشد یا حتی به طرز عجیبی وحشتناک به نظر برسد. گاهی اوقات نتیجه نهایی یک ایده به قدری پیچیده و آشفته است که میتواند به یک برند آسیب بزند. این آسیبها گاهی اوقات جزئی و گاهی اوقات جبرانناپذیر هستند.
در حال حاضر به دلیل گسترش رسانهها رقابت شدیدی در میان بازاریابان به وجود آمده است. هر کدام از آنها میخواهند خودشان را بهتر از سایرین نشان دهند اما چه اتفاقی باعث میشود برخی از کمپینهای بازاریابی شکست بخورند! آیا تابهحال داستان شکست برندهای موفق را در صنعت تبلیغات شنیدهاید؟ به نظر شما چه نکته مهمی در پشت این داستانها نهفته است؟ در ادامه با ما همراه باشید.
چرا کمپینهای بازاریابی شکست میخورند؟
بهترین پاسخی که میتوان داد این است که گاهی اوقات کسب و کارها فراموش میکنند که برای چه کسی تبلیغ میکنند. برخی از برندها به جای اینکه تمام تمرکزشان را روی مخاطب هدف بگذارند روی خلاقیت و منحصربهفرد بودن تمرکز میکنند؛ همین موضوع باعث میشود کمپین آنها خیلی خوب باشد اما به نتیجه مطلوبی که میخواهند، نرسند. گاهی اوقات هم صاحبان کسب و کار اهداف واقعبینانهای برای کمپینشان ندارند یا زمان بندی اشتباهی را انتخاب میکنند. هدف اصلی در کمپینهای بازاریابی باید ارائه ارزش واقعی کسب و کارتان/ نیازی که میتواند رفع کند / کاری که میتواند متفاوتتر از دیگران انجام دهد، باشد. اگر با در نظر گرفتن این موارد و انتخاب یک شخصیت و لحن درست تبلیغ کنید به نتایج خوبی میرسید.
بدترین شکستها در تمام دوران
کسب و کارهای بزرگ از گذشته تابهحال شکستها و موفقیتهای متعددی را تجربه کردند. برخی از این شکستها به قدری بزرگ بودند که در ذهنها باقی ماندند. در ادامه چند نمونه از شکستهای برندهای موفق را در صنعت تبلیغات با یکدیگر بررسی میکنیم.
1.شرکت پپسی
در سالهای گذشته شرکت پپسی تصمیم گرفت یکی از تماشاییترین تبلیغاتش را طراحی کند. او میخواست محصول خودش را بهعنوان یک محصول متحد کننده نشان دهد. هدف او هدف خوبی بود اما اتفاقی که برای برندش افتاد جالب نبود. او از کندال جنر خواست تا در یک تبلیغ، قوطی پپسی را به یک افسر پلیس بدهد تا با این کار درگیری بین معترضان و پلیسها حل شود اما نتیجه آن چیزی جز خشم مردم نبود. بعد از این تبلیغ مردم در رسانههای اجتماعی شروع به تمسخر کردند. آنها معتقد بودند که اگر پپسی از یک شرکت تبلیغاتی کمک میگرفت این اتفاق نمیافتاد. شش ماه بعد از این تبلیغ Brad Jakeman مدیر شرکت پپسی از سمتش کنارهگیری کرده و این اتفاق را بهعنوان بدترین تجربه حرفهای خود دانست.
2.مک دونالد
مک دونالد هم یک تبلیغ اشتباه انجام داد. او در یک تبلیغ پسر جوانی را نشان داد که با مادر خود درباره پدرش که چند سال پیش فوت شده بود صحبت میکرد. چیزی که این دو به یکدیگر میگفتند عشقشان به ساندویچ فیله و ماهی بود. اشتباه دقیقاً همین جا بود. مک دونالد مورد انتقادات زیادی قرار گرفت زیرا مردم معتقد بودند که او از غم و اندوه سوء استفاده کرده تا فروش ساندویچهایش را افزایش دهد.
3.سونی
در سال ۲۰۰۶ سونی قصد داشت دستگاه سفید پلی استیشن قابل حمل خود را تبلیغ کند و تصمیم گرفت تا این کار را به شکل مشکوکی انجام دهد. در آگهی او زن رنگ پریدهای با موهای سفید دیده میشد که سر یک زن سیاه پوست را گرفته بود. چهره زن سفید ناراحت و مصمم به نظر میرسید اما چهره زن سیاه کاملاً مطیع دیده میشد. او در یک متن نوشته شده بود:
Playstation Portable. White is Coming.
پلی استیشن قابل حمل. سفید در حال آمدن است.
این تصویر مورد انتقادات زیادی قرار گرفت زیرا مردم عقیده داشتند این تبلیغ کاملاً نژادپرستانه است.
4.آدیداس
روزی مشتریان آدیداسی که در سال ۲۰۱۷ در ماراتن بوستون شرکت کرده بودند یک ایمیل دریافت کردند که پیامش این بود:
تبریک شما از ماراتون بوستون جان سالم به در بردید.
در حالت عادی این جمله خیلی معمولی به نظر میرسد اما آدیداس زمانی از این جمله استفاده کردید که چند سال گذشتهاش یعنی در سال ۲۰۱۳، بمب گذاری در ماراتن بوستون انجام شده بود. طی این بمب گذاری ۳ نفر کشته و ۲۵۰ نفر مجروح شدند. مردم به همین خاطر از تبلیغ آدیداس بسیار آزرده خاطر شدند. علی رغم اینکه آدیداس بعد از این اتفاق عذرخواهی کرد اما آن آسیب هرگز جبران نشد.
5.اسنپ چت
اسنپ چت بعد از به روز رسانیهایش یک تبلیغی ارائه داد. این تبلیغ در قالب یک بازی به نام «دوست داری؟» بود. در این بازی از کاربر پرسیده میشد که آیا ترجیح میدهید به ریحانا سیلی بزنید یا کریس براون! ظاهراً این تبلیغ یک شیرین کاری بازاریابی بود اما کاربران زیادی از اسنپ چت ناراحت شدند زیرا او با این کار خشونت خانگی را ترویج میداد.
این داستانها را گفتیم تا به شما یادآوری کنیم که اجازه ندهید چنین اتفاقاتی برای برندتان رخ دهد. برند شما باید با هنجارها و ارزشهای فرهنگی سازگار باشد پس وقت خود را صرف تحقیق کنید، همیشه پروژههایتان را اثبات کنید، به رویدادهای جاری توجه کنید و ترجیحاً تجربیات مشتریان عالی و وفادارتان را هدف بگیرید.