فرض کنید که میخواهید برای وبسایت خودتان مقاله بنویسید، در مورد چه موضوعی مینویسید؟ کدام کلیدواژه را انتخاب میکنید تا ترافیک بیشتری برای وبسایت خود ایجاد کنید؟ وقتی که مخاطبان شما دنبال چیزی میگردند به گوگل یا سایر موتورهای جستوجو مراجعه میکنند. در واقع آنها کلمات کلیدی را در باکسهای موتور جستوجو مینویسند. شما باید از این فرصت استفاده کنید و این کلمات کلیدی را بهعنوان سرنخ به وبسایت خود هدایت کنید. برای موفقیت در بازاریابی از طریق محتوا شما باید نیاز محتوایی مخاطبان را شناسایی کنید و آن را در دسترس آنها قرار دهید ولی پیشنیاز این کار این است که بتوانید کلماتکلیدی مناسب را شناسایی و براساس آن محتوا را خلق کنید. در این گزارش میخواهیم معیارهای یک کلیدواژهی خوب را بررسی کنیم؛ پس با هلومگ همراه باشید.
معیارهای انتخاب کلیدواژه خوب
قبل از اینکه معیارهای انتخاب یک کلمه کلیدی مناسب رو شرح دهیم اگر نمیدونید که کلیدواژهها دقیقا چی هستند برو روی دکمه زیر کلیک کنید.
کاربران در فضای وب چگونه جستجو میکنند؟
برای انتخاب کلماتکلیدی باید معیارهایی را در نظر بگیرید که شامل حجم جستوجو، روند، میزان مرتبطبودن، قابلیت تبدیل، میزان رقابت و کاربرمحور هستند. درک درست کلمات کلیدی سنگ بنای محتوا است. عملا بدون کلمات کلیدی مناسب ورودی مناسب و هدفمند به وبسایت صورت نمیگیرد.
حجم جستوجو
این اصطلاح اشاره به این دارد که یک کلیدواژه خاص در طی مدت زمان مشخص چندبار از طرف مخاطب جستوجو شده است. هر چقدر که میزان حجم جستوجو بیشتر باشد نشاندهندهی نیاز بیشتر مخاطب به آن محتوا است. اگر نموداری داشته باشیم که در راستای محور افقی واحد زمان و بر روی محور عمودی میزان حجم جستوجوی کلمه کلیدی باشد، روند کلمه کلیدی مشخص میشود. این روند مشخص میکند که چه موقع این کلمه کلیدی زیاد جستوجو شده است. یکی از معیارهای تولید محتوای خوب این است که مشخص کنیم که کلمات کلیدی آن به چه میزان جستوجو میشود.
روند
با استفاده از نمودار روند میتوان مشخص کرد که چهموقع تقاضا برای محتوا زیاد است. بهطور مثال در نمودار زیر برای واژههای «کاشت ناخن» و «رنگ مو» در طی زمان همیشه بهصورت یکنواخت جستوجو میشود ولی در یک بازهی خاص میزان جستوجو اوج میگیرد. اگر تاریخ آن بازه را بررسی کنیم میتوان دریافت که این بازه مربوط به ماه آخر سال است. پس در برنامه بازاریابی محتوایی باید برای آخر سال این موارد درنظر گرفته شود.
بعضی از کلماتکلیدی بهصورت بازهای ترند میشوند، برای مثال یک زمان خاصی هست که دانشآموزان انتخاب رشته میکنند. به نمودار زیر دقت کنید این نمودار روند مربوط به کلمه کلیدی انتخاب رشته است. در این نمودار در یک بازهای از زمان، «انتخاب رشته» زیاد جستوجو شده است که آن زمان دقیقا بعد از اعلام نتایج کنکور و هنگام انتخاب رشته است. همانطور که میبینیم بعضی از کلمات کلیدی به صورت فصلی جستوجو میشوند.
مرتبط بودن
یکی دیگر از معیارهای کلمه کلیدی مناسب این است مخاطبان هدف خود را جذب کند. برای مثال کسبوکاری در نظر بگیرید که در زمینهی آرایشی بهداشتی فعالیت میکند، نباید در مورد کلیدواژههای مرتبط با اخبار ورزشی کار کند. هرچند حجم جستوجوی آنها زیاد است ولی مخاطب هدف را جذب نمیکند؛ در واقع مخاطبان را تبدیل به مشتری نمیکند. انتخاب کلیدواژهها بستگی به اهداف بازاریابی محتوا دارد، چون بعضی از وبسایتها با هدف ایجاد ترافیک زیاد و دریافت تبلیغات درآمدزایی میکنند. برای این نوع وبسایتها مانور بر روی کلیدواژههای متنوع توجیه دارد. وبسایتهای خبری از این قبیل هستند ولی کسبوکارهای با مخاطبان خاص بهتر است بر روی کلمات کلیدی مرتبط تمرکز کنند. اصل این معیار بر این تاکید دارد که اول مخاطبان هدف خود را مشخص کنید و روی آنها تمرکز کنید و از هرگونه کلیدواژهای که مخاطبان هدف خود را هدف قرار نمیدهد یا جزء اهداف شما نیست تمرکز نکنید.
نرخ تبدیل
یکی از معیارهای دیگر برای کلمات کلیدی این است که شما را به اهداف از پیش تعیین شده برساند. در وبسایتها اهداف متنوعی وجود دارد که میتوان به افزایش فروش، درگیری با مخاطب، آگاهی از برند، افزایش ترافیک و … اشاره کرد. در صورتیکه شما به این اهداف تعیینشده دست پیدا کنید تبدیل صورت میگیرد. اگر تعداد تبدیلها را به تعداد کل مخاطبان وارد شده تقسیم کنید یک عدد بهدست میآید که به آن نرخ تبدیل میگویند. بنابرین باید کلماتکلیدی را انتخاب کنید که نرخ تبدیل را زیاد کند.
مثال: دو کسبوکار را درنظر بگیرید؛ یکی در زمینهی تعمیرات موبایل فعالیت میکند و یک کسبوکار دیگر در زمینهی خرید موبایل. هر دوی این کسبوکار اهدافی تعریف کردند تا از طریق وبسایت به آن برسند. کسی که موبایل میفروشد برای افزایش نرخ تبدیل که همان فروش بیشتر است بهتر است که از کلیدواژههای مرتبط با خرید و فروش استفاده کند (خرید گوشی آیفون، خرید موبایل شیائومی و …) و کسبوکاری که در زمینهی تعمیرات فعالیت میکند بهتر است که از کلمات کلیدی مربوط به تعمیرات (عوض کردن LCD، تعمیر برد گوشی و …) استفاده کند. کسی که تعمیرات موبایل دارد و از کلیدواژههای «خرید و فروش موبایل» استفاده کند ممکن است ترافیک بیشتری جذب کند ولی نرخ تبدیل ندارد.
رقابت
بعضی از کلیدواژهها بهخاطر حجم زیاد جستوجو یا پولساز بودن، باعث شده رقبا بر روی آنها زیاد تمرکز کنند. برای مثال کلیدواژهای مانند «خرید موبایل» بهخاطر زیاد بودن فروشگاههای اینترنتی و رقبا محتوای زیادی دارد. به همین دلیل برای قرار گرفتن در صفحه اول با این نوع کلیدواژهها بسیار سخت است. بنابرین در هنگام تحقیق کلماتکلیدی به میزان رقابت دقت کنید. هر چقدر که رقبا سختتر باشند قرار گرفتن در صفحهی اول گوگل به همان میزان نیز سختتر است.
کاربرمحور
یکی دیگر از معیارهای انتخاب کلمات کلیدی این است که خودمان را بهجای مشتری بگذاریم. مشخص کنیم که ما به عنوان مشتری ممکن است در موتور جستوجو چه چیزی را جستوجو کنیم. ممکن است که کار شما فقط تولید محتوا است و شناختی از صنعت نداشته باشید. بهترین کار این است از کسی که شناخت کافی از صنعت و مشتریان دارد بخواهیم که نیاز محتوایی مشتریان را شناسایی کند. راهکار دیگر آن است که از خود مخاطبان سوال بپرسیم.
در این مقاله با معیارهای لازم برای انتخاب کلمهی کلیدی آشنا شدید؛ ولی چطور میتوان این معیارها را شناسایی کرد؟ چه ابزارهایی وجود دارد؟ جواب این سوالها با تحقیق کلمات کلیدی (keyword research) داده میشوند که بهزودی بهطور مفصل در مورد آن گزارش منتشر میشود.